سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

ولادت مهربونترین بابای دنیا بر همه باباها مبارک باشه

روز ولادت بابای مهربون همه بچه سیّدا مبارک باشه بابامحمدرضای مهربونم روز شما هم مبارک   *در میـــان کعـبه ی جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد عطــر جـانبخش بهشـتی در فضــای کعبه پیچید تا کـه میـــلاد ســعید مـرتضی فخــر بشــر شــد مـژده میـــلاد مـولا ، می کنــــد از غم رهـــــــایم زین بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد*     ...
22 ارديبهشت 1393

93.02.22

فرشته ی کوچولوی ما سلام پسر قشنگم امروز به لطف خدا و عنایت آقا امیرالمومنین که امشب شب ولادتشون هست ختم قرآنی که برای سلامتی امام زمان علیه السلام توی این نه ماه بارداری نذر کرده بودم تموم شد انشاالله خودشون قبول کنن.     ...
22 ارديبهشت 1393

دهم ماه رجب

  دهم رجب المرجب، ولادت باسعادت کوچک ترین یاور کربلایی و بزرگ ترین باب الحوائج الی الله، شش ماهه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، حضرت علی اصغر (ع) فرخنده باد دهم رجب سال 60 قمری است. خانه امام حسین (ع) دو باره نور باران می شود و از پنجره کوچک آن، آسمان مدینه روشن می گردد. برای حسین (ع) دسته گلی زیبا فرو فرستاده بودند. اشک شوق و برق شادی او بر صورت نوزاد می نشیند و گلبرگ رخش را با شبنم صبحگاهی، با طراوت تر می سازد. خدا به حسین (ع) پسری دیگر عطا فرمود که نیازمند و غنی بر نامش دخیل بسته اند و قنداقه زیبایش را قبله نیازهای خود ساخته اند. نامش را علی نهاد. مانند دو پسر دیگرش و عشقی بیکرانه از محبت پدر و مولای خویش علی (ع) را به تصویر ...
20 ارديبهشت 1393

93.02.17

فرشته ی کوچولوی ما سلام گل نازم دیشب یه اتفاق قشنگی افتاد که حیفم اومد ننویسم برات. بابامحمدرضا تو اتاق داشت با کامپیوتر کار میکرد. داداشی هم داشت با موبایلش کاری انجام میداد. منم توی تخت دراز کشیده بودم توام حسابی داشتی شیطونی میکردی. آروم داداشی و صدا کردم که بیاد پیش من فکر کرد میخوام صدای تورو بشنوه ؟ گوشش رو گذاشت روی شکم مامانی خندیدم و اشاره کردم نه نگاه نکن ... و تو شروع کردی به ورجه وروجه جوری که از روی لباسم کاملا معلوم بود. داداشی غش کرده بود از خنده اولش فقط نگاه کرد و ذوق کرد بعدش شکم مامانی و بوسید. نمیدونی چه حس خوبی داشتم. الانم که دارم مینویسم چشمهام پر از اشک شده. این بوسیدن یعنی تورو دوست داره و این قشنگترین آ...
17 ارديبهشت 1393